برای رومه ی تابناک
گرچه فرهنگ مقدم بر اقتصاد است اما اقتصاد مقدمه فرهنگ است. این درست است که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بوده است. این درست است که فرهنگ بر اقتصاد و ت اولویت دارد و مقدم بر اقتصاد است اما معیشت و اقتصاد مقدمه ایست برای فرهنگ و اندیشه.
روایت مشهور پیامبر اکرم(ص) شاید به جنبه ای از این اصل اجتماعی اشاره دارد که «کاد الفقر ان ی کفراً»، فقر به مرز کفر نزدیک است. یا سفارشی که امیرالمؤمنین(ع) به فرزندش محمد حنفیه فرمود که: «پسرم، از فقر بر تو بیمناکم. از آن به خدا پناه ببر که فقر کاستی در دین و پریشانی در فکر و عقل ایجاد میکند و سبب دشمنی و کینه است».
این ها همه به زمینه های اجتماعی امر فرهنگی اشاره دارند، که جامعه را نمی شود فارغ از نیازهای جسمانی به اوج و عروج رساند. گرچه در چارچوب سلوک فردی و شخصی استثناهایی هست، و همین استثناهاست که افراد را نسبت به مراتب دین و دین داری از یکدیگر متمایز می کند و ایمان را امری تشکیکی و دارای مراتب می سازد ولیکن قابل تعمیم به همه مردم و اجتماع نیست. یعنی این نگاه به مقوله فرهنگ که از دیدِ فردی به اسلام ناشی می شود اگر بخواهد به جامعه تعمیم داده شود و منشا برنامه ریزی و حرکت و گفتمان سازی قرار بگیرد، نه تنها اسلام اجتماعی پیشرفت نخواهد کرد بلکه خوف این است حتی داشته ها و کاشته ها نیز از دست بروند، چه اینکه امام(ره) نیز به عنوان کسی که نه تنها طرح اسلام اجتماعی را ریخت، بلکه با انقلاب اسلامی آن را به مرحله عمل و اجرا نیز رساند، بارها نسبت به رتبیّت مسائل اقتصادی بر فرهنگ تاکید کردند، تا آنجا که هشدار جدی می دهند: « اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى نتواند جبران کند این مسائل اقتصادى را، که اول مرتبهی زندگى مردم است، و مردم مأیوس بشوند از جمهورى اسلامى و مأیوس بشوند از اینکه اسلام هم براى آنها بتواند در اینجا کارى انجام بدهد، اگر در این محیط یک انفجار حاصل بشود، دیگر نه من و نه شما و نه هیچ کس، نه ت و نه اسلام، نمیتواند جلویش را بگیرد.»
با این نگاه و در این گستره، دیگر بحث اقتصاد و فرهنگ و حتی ت قابل تفکیک و انتزاع نیست مگر در مرحله ی طرح ریزی و برنامه ریزی.
به نظر آن ها که همه ی مشکلات اقتصادی را گردن فرهنگ می اندازد قهراً به یک دور منطقی می رسند که هیچ گاه پاسخی به مسئله نمی دهد. وقتی می گوییم مشکلات اقتصادی ما ناشی از مشکلات و نگاه های فرهنگی است و در عمل حتی کوچکترین حرکت فرهنگی ای طبعاً ردیف بودجه و پول و امکانات می طلبد، باز می رسیم به مساله ی اقتصاد. در جامعه ی خود نیز بارها دیده ایم که حرکت های فرهنگی اگر بخواهند دایره ی مخاطب خود را از گروه های فکری و عقیدتی خاصی گسترش دهند، همواره با بازخودهایی مواجه می شوند که گرچه رفتارهایی فرهنگی هستند ولیکن ریشه در فقر و نداری و محرومیت مردم دارند.
انقلاب امروز برای ادامه ی راه و حرکت خود در آغاز دهه ی پیشرفت و عدالت باید به عدالت اجتماعی بپردازد و حوزه های زیادی از عدالت اجتماعی ناخودآگاه ربط پیدا می کند به اقتصاد و معیشت، و تازه بعد از مطلوبیّتی نسبی در این حوزه است که می توانیم به پیشرفت فکر کنیم و در رابطه با جهان و تقابل با استکبار جهانی نه تنها استقامت کنیم، که حتی اصول و آرمان های خود را که فطرت های به ستوه آمده از تمدنِ غربی تشنه ی آنند، صادر کنیم.
درباره این سایت