قدرت هر چقدر هم با کاتالیزورهای نظارتی از قبیل سازمان و دین و سیستم و. حفاظت شود باز هم کانون فساد است. پس برای طرح ریزی یک ساختار ِانسانی برای سازمان ِ قدرت تنها راه این است که با روش هایی جلوی امتداد ِ قدرت را که طعنه به مطلقه بودن آن می زند گرفت. چرخش قدرت در تمام ساختارهای ی یک اصل است و تنها راهی که عقل خودبنیاد در عدم حضور امری فرابشری می توانسته برای تباعد بین قدرت و فساد پیش بگیرد، چرخش قدرت است.(حتا ساختار ی ما نیز به علت چالش بین مقبولیت و مشروعیت نتوانسته است این مشکل را حل کند) این ضرورت زمانی بیشتر خودنمایی می کند که قدرت در موضع تجربه و عمل بالطبع فساد خود را نیز نشان داده باشد، در این صورت امتداد آن یعنی ابقای تصاعدی ِ فساد!
فارغ از نگاه های حزبی ِ تصنعی و بی اصالت، چرخش قدرت در شهرداری تهران هم به علت ماهیّت آن و هم به دلیل شرایط فعلی کشور و هم سویی دولت با کاندید حذف شده به صلاح بود که نشد!
و من به این فکر می کنم که در شورای شهری 31 نفره احتمالاً هر 31 نفر منطقشان برای رای همان دیدگاه پوسیده ی حزبی ِ مسخره بوده است و هیچ کدام احتمالاً به این ضرورت ِ چرخش قدرت فکر نکرده بودند.
خودمان را برای شنیدن خبرهای فساد، خیلی بیشتر از این که تا حالا وجود داشته است آماده کنیم. گرچه از طرفی زخم خوردن جناح مقابل و مدیریت آن ها بر شورا شاید امیدی باشد برای اصطکاک و پاستوریزه شدن فساد. شاید!
* فسادِ پاستوریزه؟! این هم تعبری است که باید بر روی آن فکر کرد و دید آیاد مجوزش را می شود صادر کرد یا خیر؟ فساد پاستوریزه هر چه نداشته باشد، مصلحت را می بیند و اصلا از نردبام همین مصلحت هاست که بالا می رود و نشو و نما می گیرد. فساد را مصلحت ها پاستوریزه می کنند و مصلحت ها را مفسدین کاتالیزه!!!
درباره این سایت